سفربه شمال 93
صبح نهم شهریور به همراه عمه سمیه و عمه سمیرا راهی استان مازندران شدیم و جاده فیروزکوه را در پیش گرفتیم. در راه رفت به گرمای شدیدی برخورد کردیم و باسرعت هرچه تمامتر خودمان را به ساحل فرح آباد (خزر آباد) رساندیم
هوا شرجی بود ولی دو روز اول خنکای خوبی داشت و روزهای بعد گرمتر شد. تا رسیدیم مهسا و عمه سمیه آماده شدند و به دریا رفتند.
ترس مهسا از آب کاملا رفع شده بود و بی محابا به آب میزد. از آب بازی در دریا واقعا لذت برد بخصوص که باباجون و عمه سمیه هم همراهیش میکردند و من از قهقهه خنده هاش و لذتی که میبرد، لذت میبردم. همچنان به بازی با ماسه های کنار ساحل علاقه زیادی داشتی و عمدتا کوهی از ماسه درست میکردی. روز اول که هنگام بازگشت از ساحل نمیتونستی دل از ماسه ها بکنی و چهار دست و پا روی ماسه های خشک حرکت میکردی
حسین هم در همه حال به مکیدن شصت ادامه میداد. وقتی روی ساحل میگذاشتمش سریع یک مشت ماسه بر میداشت و سعی میکرد که اونها رو بخوره.
برای بازگشت راه طولانی تری را انتخاب کردیم تا به جاده چالوس برسیم. به همین دلیل از کنار همه شهرهای ساحلی عبور کردیم و دیدن دریا در حین سفر برای ما خیلی لذت بخش بود.
بابلسر-فریدونکنار-محمودآباد -نور- رویان- سیسنگان -نوشهر و درنهایت چالوس. جاده ای فوق العاده فوق العاده زیبا. واقعا بهره مندی از طبیعت بسیار زیبای اطراف این جاده را مدیون کسانی هستیم که زحمت و مشقت زیاد این جاده را احداث کردند. خداوند همه آنها رو بیمرزاد.