یکسالگی مهسا جونم
و چه اندازه شیرین است روز میلاد تو روزی که تو آغاز شدی تولدت مبارک شیرینی زندگیم یک ساله که با همیم یکساله که هر روز شاهد رشد و بالندگیت هستم هر روز میبینم که کارای جدید انجام میدی و منو بابایی رو غرق لذت میکنی و دقیقه به دقیقه خدا رو شکر میکنیم. گرچه بعضی موقعها واقعا خسته بودم ولی خوب راهشو بلد بودی با یه لبخند کوچیک به خصوص الان که دندونای ریز و قشنگت هم ظاهر میشن تمام خستگی ها رو بیرون میکنی از تنم. قشنگم قرار شده تولدت رو کمی دیرتر بگیریم تا بابایی پایان نامه اش رو دفاع کنه ولی یه جشن کوچولویی شب تولدت گرفتیم. اینجا هم اولین بار رسما کفش پوشیدی تا ببریمت بیرون قدم بزنی ولی تو همون ...